نتایج جستجو برای عبارت :

زخمه بر لب

در سازهای زهی زخمه‌ای نظیرِ گیتار یا تار از یک ابزار خاص برای افزایش سرعت نوازندگی استفاده می‌کنند که مضراب (زخمه) نام دارد. این زخمه در رابطه با گیتار، پیک نام دارد. پیک گیتار مضرابی است که از آن برای نواختن گیتار استفاده می‌شود. انتخاب و خرید پیک گیتار مناسب به عوامل و البته به سبک و استیل نوازندگی شما بستگی دارد. باید دقت داشته باشید که ممکن است انتخاب درست پیک گیتار کار دشواری به نظر نرسد اما انتخاب اشتباه قطعا برای نوازندگی شما تاثیر خ
عهد کردم که دلم از تو نخواهد جز تو
در دلم هم هوسی پا نگذارد  جز تو
مهر خاموش زدم بر لب خود با نامت 
تا کسی قفل دلم را نگشاید  جز تو
خسته از من شده ای لیک تو خود میدانی
تا ابد این دل من هیچ نخواهد جز تو
مرغ دل را هوسی جز تو به بستانت نیست
اندر این باغ نگاری که نشاید جز تو
عشق  بر تار دلم زخمه ی بی تابی زد
گفت زین زخمه و زین تار ندارد جز تو
آن که چون من هوس عشق و کله داری کرد
در همه کون و مکان شاه نداند جز تو
عاقلی کو که کند فهمِ زبان مستان
یا بنوشد قدحی
ساز زهی کوبه‌ای موسیقی ایرانی است. فرهنگ دهخدا سنتور را اینگونه بازشناخته‌است: «از سازهای ایرانی به شکل ذوزنقه که دارای سیم‌های بسیاری است و با دو زخمه چوبی نواخته می‌شود. رایج‌ترین نوع سنتور (۹ خرکی) دارای ۷۲ سیم است که به دسته‌های ۴ تایی و در ۱۸ دسته تقسیم می‌شود.
آبروی باد اگر سمباده بر یاد بکشد، وای من که چه تو را از یاد من خواهد برد؟ وای که هر باد و برف و بورانی زخمه‌ای جدیدم می‌زند از عمق زخم تو. وای من که هر گریه‌ی آسمانم، آبستن از بخار خیس تن توست. وای من که از یادت نمی‌بَرم و نمی‌بُرم. وای من که دریغم از مرهمی برای یادت. وای من که از بی‌پناهی تو پناه بر شعر و الکل و سیگار و بیهودگی روزگار. وای من که مبتلای تو و اسیر بطالت بی‌تو. وای من که خشکه خشکه تکه‌های لبم زنده به بوسه‌باران لب‌هایت. وای من که
مطربا! استا! صدایم با نوایت جور نیست،
مست و مخموریم، ورنه، جرم در تنبور نیست.
تازه سازی زخم دلها زخمه بر تاری زنی،
نغمة ناجور تو درد دل رنجور نیست.
جرعه ای از بادة لبهای او نوشیده ام،
شور و عصیانش چرا در آب هیچ انگور نیست؟
من چه سان تاوان دهم، در تن توانی کو مرا؟
هیچ دردی خود ز درد ناتوانی زور نیست.
عالمی آباد هست و قلب ما آباد نیست،
نام ما مشهور هست و گور ما معمور نیست.
حاجیا، شعر ترت دارد نسیم بوی گل،
پس، چرا شعر ترت در چشم او منظور نیست؟
 
نازنینم رنجش از دیوانگی هایم خطاستعشق را همواره با دیوانگی پیوند هاست
 
شاید اینها امتحان ماست با دستور عشقورنه هرگز رنجش معشوق را عاشق نخواست
 
چند می گویی که از من شکوه ها داری به دل ؟لب که بگشایم مرا هم با تو چندان ماجراست
 
عشق را ای یار با معیار بی دردی مسنجعلت عاشق طبیب من ، ز علت ها جداست
 
با غبار راه معشوق است راز آفتابخاک پای دوست در چشمان عاشق توتیاست
 
جذبه از عشق است و با او بر نتابد هیچ کسهر چه تو آهن دلی او بیشتر آهنرباست
 
خود د
قیامت است خدایا؟،صدای صور کجاست.؟
تمام زنده ذلیلیم ، دلِ جسور کجاست.؟
به زخمه ی چه کنم های شهر گم شده ام
کجاست کوی صفا، خانه ی سُرور کجاست؟
شدند خیلِ خلایق مرید گوساله
کجاست موسیِ عمران و راه طور کجاست.؟
چقدر یوسف ما زخمی یهودا شد
زِ چاه تا به زلیخا پلِ عبور کجاست .؟
صدای تیشه ی فرهاد را کسی نشنید؟
کجاست عزتتان!؟شوکتِ غرور کجاست؟!
شبِ سمور نخواهم در این هجومِ بلا
برای یک شب راحت، لبِ تنور کجاست ؟*
مرا چنین منگر ! روزگار بد تا کرد.!
ملامتم مکن ای ی
دانلود آهنگ سیامک عباسی عشق
ترانه و آهنگ بسیار زیبا و شنیدنی عشق با دو کیفیت اورجینال 128 و 320 و لینک مستقیم و پخش آنلاین
Download New Music By Siamak Abbasi Called Eshgh

متن آهنگ عشق :
بالا سر تختم عشقت به دیواره ♪دیوار خوشحاله چون عشقتو دارهبالا سر تختم هر روز میخندی ♪شب ها تو تنهایی چشمامو میبندیتو با همین عشقت دنیامو میسازی ♪من جشن میگیرم با نور پردازی ♪خوشبختی کوتاه دلگرمی کوچیک ♪خیلی ازم دوری ، دوری ولی نزدیک ♪
♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫
دانلود آهنگ سیامک ع
برف چه خواهد کرد با این کهنه‌زخم‌ِ عیمقِ در هر به‌ چاقورسیده‌استخوان، ریشه دوانده؟ مسیحایِ سپیدِ سرمایش، نفسی تازه بر مرده‌قلبم خواهد داد یا بهمنِ خوشِ خاطراتش خواهد زدود از تمام دل و جانم، یادِ تمامِ آن سرد‌‌زمستان‌هایِ تاریکِ بی‌درمان را... چیزی نیستم جز فروپاشی میان این و آن؛ رفت‌وآمدِ مکررِ میانِ پژمردگی روح و فرسایشِ تن. چیزی نیستم جز ضرورتِ کلمه‌وار از حلقومی خارج شدن و عدم تمایلِ روایت‌ها به بیان. برف چه خواهد کرد با این کهن
یک هفته است که گوشه لب‌هایش تبخال زده است. دقیقاً همان‌جایی که لب‌ها باز و بسته می‌شوند. و چون زخمشان به هم چسبیده و خشک شده است، موقع خوردن، خندیدن و حرف زدن مکافات گناهانش است که از او ستانده می‌شود. حالا دیگر بعد از یک هفته شرطی شده است. قبل از دهان بازکردن با خودش چرتکه می‌اندازد که این خوراکی یا این حرف ارزش دهان باز کردن و درد کشیدن را دارد یا نه. روزهای اول امانش بریده شده بود از این درد. اما حالا با خود می‌اندیشد که چه درد مفیدی است. ا
مومیایی از چپِ شناسنامه، فراخوانده میشویم.
بوی تندوتیز و اعتیادآورِ مُقَطرِ طلای سیاه، خوی ما را به جنگلیانیِ دَدمنِش همانند کرده و در صف طویلِ سواداگریِ مایعِ اشتعالِ مرکب‌های خویش، خشمگین، عبوث؛ ناامید؛ در انتظارِ آینده‌ای نه چندان روشن؛ بویِ گاز و اگزوزِ همجواران را مینوشیم و دَم نمیزنیم که خدا را مَباد، اسفبارتر از این پیش آید/.
رَشک میورزیم و گاه‌گداری به منظورِ رفعِ تکلیف، میاندیشیم که چه بود؟ که چه باد؟ که چه شد؟ که که کرد؟ که که
رفتم بیمارستان پارس(خصوصی) هزینه ام ار انتروگرافی 900تومن بود
با انجام ازمایشاتی که اونها میخوان یک ملیون و خورده ای
نوبت هم برای یک ماه دیگه میدادن
سرم سوت کشید دو سوم حقوق یک ماه ما:/
این روزها هم دکتر رفتم و دارو گرفتم یک سوم دیگه هم رفت
دکتر گفت مشکوکم به کرون (کل روده بزرگم زخمه) احتمال اینکه روده کوچیکنم درگیر شده باشه هست، با انجام این ام ار ای مشخص میشه
بیمارستان شریعتی همین کار و انجام میده با 280تومن نوبت برای اواخر ابان ماه...
اگه روده ک
 زن، سرم را روی یک‌پاش گذاشته، خم شده و انگشت‌هاش را لای موهام یله داده به جست‌وجو. کف دستش هنوز عطر زردچوبه‌ی دیشب را می‌دهد که سخاوت‌مندانه، مشت کرده‌ و ریخته‌بود روی میگوها. منِ قدردانِ بودن‌اش، خوش‌خوشک و لرزان در آینه‌ی پشت شانه‌ام، چشم‌ها را خمار کرده‌ام و خط‌ِ پلک تازه‌ای را تمرین می‌کنم. مطابق دستورالعمل: از انحنای بیرون به سمت برگی چشم. زن میان شخم‌زدن‌هاش، به زخمه‌ی صورتیِ زیر موهام که می‌رسد پوسته‌ی نازک ملتهب‌ام ر
 
مگو که شعله در این سینه در نمیگیرددلم گرفته از این بیشتر نمیگیردبه درد بی خبری جان خسته درگیر استکسی از آن سوی دل ها خبر نمیگیردسزاست گر شکند تیغ خود گر پرستیدندلی که آینه ها را سپر نمیگیردبسوز چنگ دلت را در این مجال جنوناگر به زخمه آهی اثر نمیگیردمگو برای گرفتن بهانه دیگر نیستدلت برای شهیدان مگر نمیگیردهزار بادیه را عشق شعله زد، امادر این دل این دل وامانده در نمیگیرددلم برای گرفتن بهانه ها داردحدیث درد من این مختصر نمیگیرد
« عبدالجبار ک
انگار ترانه نفست بر
گردن و لاله گوشم، در حالی که انگشتانت هنرمندانه بر ساز خیالی پشتم زخمه می‌زنند،
یکی از آن تصویرهایی‌ست که هر جا یادم
بیفتد، لبخند وسیعی بر چهره‌ام نقاشی می‌کند 
و صد ساله هم که باشم نوجوانی بی
امان و چونان اسب رم کرده در یاخته‌هایم می تازد!
این شعر از مولوی (مولوی » دیوان شمس » غزلیات » غزل شماره  ۴۴۱) است و مولوی شاعر ترک بلخی است که در سال ۱۲۰۷ میلادی متولد شده است. همه این شعر را به اتفاقات دلخواه خودشان پیوند می زنند. اگر ما به یک موضوع بد نسبت دهیم می گویند افترا و تهمت به شاعر است در حالی که خود شعر در حال کلنجار و بنوع خاصی پرستش گویش شمس تبریزی ترک زبان بوده است.  البته شاعراعتراف می کند که چشمش به دهان شمس تبریزی بوده و این بهانه سرودن شعر او بوده است مانند مرد عاشق که ذهنش د
بیا تا قدر یکدیگر بدانیم / که تا ناگه ز یکدیگر نمانیم
بیا پیمان یاری بند یارا /درخت دوستی را بر نشانیم
مزن زخمه دلی را ، بازبانت / حدیث عشق ، خواندن میتوانیم
جهان داور نبخشیده ثباتی / مکن تکیه ، مسافرها درانیم
کهنسالی و خردی بی تفاوت / مگو حالا که ما خیلی جوانیم
یدک ، چون نام آدم را کشیدیم / ز حیوانی جدا باید بمانیم
چو باران باش ، بخشنده به هرجای / که ما هم جوهری از لامکانیم
اگر سنگی به راهی بود بردار / براین خصلت چو بوده ، جاودانیم
به خلق ما ، خدا ک
بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست بگشای لب که قند فراوانم آرزوست ای آفتاب حسن برون آ دمی ز ابر کآن چهره مشعشع تابانم آرزوست بشنیدم از هوای تو آواز طبل باز باز آمدم که ساعد سلطانم آرزوست گفتی ز ناز بیش مرنجان مرا برو آن گفتنت که بیش مرنجانم آرزوست وآن دفع گفتنت که برو شه به خانه نیست وآن ناز و باز و تندی دربانم آرزوست در دست هر که هست ز خوبی قراضه‌هاست آن معدن ملاحت و آن کانم آرزوست این نان و آب چرخ چو سیل است بی وفا من ماهیم نهنگم عمانم آرزوس
بدون ترس به قلب منِ شکار بزن
گلایه نیست، ولی تیغِ آشکار بزن
اگر چه قلب من است این، هنوز خانه‌ی توست
برای خانه‌ی ویران خویش زار بزن
سر مزار نشستی مگر که گریه کنی؟!
بایست بر سر آوار من هوار بزن
غباری از من خاکستری به جا مانده
مرا از آینه‌ی روشنت کنار بزن
چهار فصل درختی که سوخت پاییز است
برای هیزمی‌ام کم دم از بهار بزن
درخت نیستم اینک عمود اعدامم
طناب را به گلویم ببند و دار بزن
برای مرهم این زخم، زخمه را بردار
و پا به پای من و گریه‌ام سه تار بزن

لپ‌تاپ رو به زور از دستم گرفت که باهاش بازی کنه. تازه روشنش کرده بودم و روی دسکتاپ بود. چند ثانیه متفکرانه نگاه کرد...+ لادن اینجا کجاست؟- اینجا دانشگاهیه که آرزومه دانشجوش بشم.+ حالا نمیشه همینجا دانشگاه بری؟- دانشگاه اینجا خوب نیست.+ نمیشه نری؟- چرا نرم؟ :)+ خب من دلم برات تنگ میشه. :(...قبلا قبلنا هم به کرات گفته من عاشق لادنم و حسادت عنودان بدگهر رو هم تحریک کرده! حالا جالبه بدونید که من تنها کسی هستم که باهاش بازی نمیکنم و تازه هر وقت میاد خونه‌
عَیدی گِردِش بوهِردی نَهیر اِراد 
زخمه پِشو نَده، جاش بَزِن ضِماد 
سونِ کور بور دِله‌، لال بِرو بِریم  
دلها ره وصل هاکون با روی گِشاد
ترجمه فارسی
موقع دید و بازدید عید از زندگی دیگران عیب و ایراد نگیر 
به جای باز کردن زخم زندگی مردم روی آن را دارو بزن 
مانند کور وارد خانه مردم شو و مانند لال خارج شو  
(چشم و زبانت را کنترل کن و در پی عیب‌جویی نباش)
با روئی گشاده و باز دلها را به هم پیوند بزن
دوستعلی علیخانی /  فروردین نود و هشت 
کتاب لذت متن هم دوباره تموم شد و من فهمیدم چقدر بیشتر میفهمیدمش این بار. دفعات قبل خیلی برام سخت بود هرچند که این بارم بود قسمت هایی که کامل متوجه نشک اما کمتر بود. از صبح فقط کتاب خوندم. حالا هی میخوام گزارشی ننویسما مگه میشه. به نظرم نباید نوشته گزارشی باشه هرچند که من دنبال اینم جوری بنویسم که برام بمونه چه کارایی کردم اما باید راهی باشه. 
 
کتاب لذت متن ، نوشتهٔ رولان بارت ، ترجمهٔ پیام یزدانجو ، نشر مرکز
 
چاره ای نیست : تحمل ملال ساده نخوا
بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست بگشای لب که قند فراوانم آرزوست ای آفتاب حسن برون آ دمی ز ابر کآن چهره مشعشع تابانم آرزوست بشنیدم از هوای تو آواز طبل باز باز آمدم که ساعد سلطانم آرزوست گفتی ز ناز بیش مرنجان مرا برو آن گفتنت که بیش مرنجانم آرزوست وآن دفع گفتنت که برو شه به خانه نیست وآن ناز و باز و تندی دربانم آرزوست در دست هر که هست ز خوبی قراضه‌هاست آن معدن ملاحت و آن کانم آرزوست این نان و آب چرخ چو سیل است بی وفا من ماهیم نهنگم عمانم آرزوس
بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست بگشای لب که قند فراوانم آرزوست ای آفتاب حسن برون آ دمی ز ابر کآن چهره مشعشع تابانم آرزوست بشنیدم از هوای تو آواز طبل باز باز آمدم که ساعد سلطانم آرزوست گفتی ز ناز بیش مرنجان مرا برو آن گفتنت که بیش مرنجانم آرزوست وآن دفع گفتنت که برو شه به خانه نیست وآن ناز و باز و تندی دربانم آرزوست در دست هر که هست ز خوبی قراضه‌هاست آن معدن ملاحت و آن کانم آرزوست این نان و آب چرخ چو سیل است بی وفا من ماهیم نهنگم عمانم آرزوس
بالاخره تموم شد. الان که دارم مینویسم باید سریع بعدش برم حموم چون باید برای مراسم شوهر خالم برم. و دیر شده. اما باید کتابو میخوندم. خیلی بخش هایی بود که هنوز نمیفهمیدم اما از دفعه اولی که خوندم الان بیشتر و بهتر فهمیده میشد. خیلی قسمتهای دیگه ای بود تا بذارم اما چون طولانی بودن نذاشتمو گفتم شاید کسی نخونه. در کل کتاب خوبی بود. من که حال کردم باهاش چون در مورد چیزی بود که من انجامش میدم. از این باز کردنش از این چی میگن جزئی دیدمش خوشم اومد منظورم
دانلود آهنگ جدید علی صالح نژاد دلبرانه
Download New Music Ali Salehnejad delbarane
آهنگ جدید علی صالح نژاد بنام دلبرانه
مهربانم گاهی محرم جانم باش من کویری خشکم باغ و بارانم باش
زخمه سازم باش راز پروازم باش آخرین یارم باش تنها دلدارم باش
 
ادامه مطلب
دانلود آهنگ خدا حالم بده مه نونی چمه میلاد صالحی کامل
[ دانلود آهنگ با دو کیفیت ۳۲۰ و ۱۲۸ + متن آهنگ و پخش آنلاین موزیک ]
خدا حالم بده مه نونی چمه یار کرده ولوم سر تا پام غمه
 
متن آهنگ خدا حالم بده میلاد صالحی
 
گلمه بیاریتون نالیت وابیم جداخیش قومل نیلن ایما وابیم و یارخدا مه نیشنفی ای درد دلومبگیت یارم بیا نالیت سر وه سروم
خدا حالم بده مه نونی چمهیار کرده ولوم سر تا پام غمهخدایا تو چته مه بی مو بدییه تیر ناحقی مه قلب مو زدی
زخمم کاری هی تیر ایک
سر نی در نینوا می ماند، اگر زینب نبودکربلا در کربلا می ماند، اگر زینب نبودچهره ی سرخ حقیقت بعد از آن طوفان رنگپشت ابری از ریا می ماند اگر زینب نبودچشمه ی فریاد مظلومیت لب تشنگان در کویر تفته جا می ماند اگر زینب نبودزخمه ی زخمی ترین فریاد در چنگ سکوتاز طراز نغمه وا می ماند اگر زینب نبوددر طلوع داغ اصغر، استخوان اشک سرخدر گلوی چشم ها می ماند اگر زینب نبودذوالجناح دادخواهی ، بی سوار و بی لگامدر بیابان ها رها می ماند اگر زینب نبوددر عبور از بستر
نظرنژاد_کدخدا:#چارپاره_تبری#سنگتراشون(1)هاده دلْ می حرفِ بَی شی گوشِ تِکسنگتراشون زَمْبه هَنتا دل بِئیتا «تَلی باغ» اَی بِمومه خلوتییَخّه ی سَر بَزّومه اَی گل بِئی(2)تا چلا بِشنُوسّه می « توو زخمه » رهبَل هِدائه عاشقی پَر ره چِتیمنتظر اِسّامه ماه ِ نالِ سَر شو کلاغ گِرنه مِه صور ِ خلوتی(3)در اِنه دیر جِه قطار دارنه مِجش اَتْکه لَنگِش هاده، هادِم دیمِ خِشهر چی اِسّمبه خیال هَسّو گِمون بِرمه نیشته خنده جارِ کیمه پِش(4)اَنده زِل بَزّومه تی صور
پس از روز ها میخوام بنویسم :)
الان ک مینویسم انقد خستم که حال ندارم لپتابو روشن کنم هات اسپات کنم و...
و با گوشی مینویسم.
اومدم دزفول!شهری که بار ها میگم ازش متنفرم!
نه از خوده شهرش!از ادماش!
نه از همه ی ادماش!از فامیلام!
از حاشیه های فامیلی!
از دعوا!
از حرفِ مفت!از ننه من قریب انبازی (حتی بلد نیستم درست بنویسمش!)
از دو رویی!
از میش بودن تو لباس گرگ!و تظاهر!
وقتی میام دزفول فقد منتظرم از شهر بزنم بیرون تا از این قالب لعنتی که برای خودم ساختم رها شم!
من غ
درس امروزم الهه ی ناز بود از کتاب"  تار و ترانه " استاد یمین غفاری. 
هنگامی که استاد میثم عنوانش کرد گفتم عالیست! بهتر از این نمیشود. ضبط موبایل را روشن کردم و  به نت جلوی رویم خیره شدم. استاد شروع به نواختن کرد و با اولین زخمه ها بر سیم های بی جان تار، به یکبار روحم جان گرفت. 
باز ای الهه ی ناز، با دل من بساز...
 شدم همان دختر بیست ساله ی عاشق که بارها و بارها این ترانه را با صدای مرحوم بنان در نوار کاستی که به امانت گرفته بود گوش کرد و زمزمه کرد و ا
آموزش تصویری گیتار کلاسیک
گیتار کلاسیک، در ردهٔ سازهای زهی زخمه‌ای، که خود بخشی از خانوادهٔ سازهای زهی (Chordophone) است، قرار می‌گیرد. گیتار کلاسیک همچون پیانو، به نوازنده امکان اجرای اثرهایی با بافت کنترپوانتیک با ملودی‌های پیچیده و همچنین اثرهایی با بافت هارمونیک با توانایی اجرای چندین نت در یک زمان را می‌دهد. به همین دلیل این ساز، به عنوان سازی تک نواز (soloist)، شناخته شده است. گیتار کلاسیک به شکل استاندارد دارای شش سیم (سه سیم نایلونی برای
سلام :)
1. امروز رفتم یه جایی. با تپ سی. بعد دلم میخواست تو راه به راننده تپ سی کرانچی تو کیفمو بدم خوشحال بشه :( اخه خیلی عصبانی و ناراحت بود :( بعد روم نشد با خودم گفتم اگه بهش خوراکی بدم بدتر ناراحت میشه. الان دارم غصه میخورم کاش بهش کرانچی میدادم به درک اگه داد میزد سرم :(
2. میدونم هم تو اینستا گفتم هم تل.. ولی یه دوست پیدا کردم یه هاپوی پشمکی :) برا اولین بار از حیوونی نترسیدم و بغلش کردم و نازش کردم... ملی هم باهام دوست شد. دلم براش تنگ میشه... دماغ دک
 
 
آشنایی با آلات موسیقی-سازهای زهی
بربط
بربط، سازی ایرانی از دسته سازهای زهی است که در خاورمیانه رواج دارد. بربت از قدیمی ترین سازهای شرقی به حساب می آید.
تار
تار از دستة سازهای زهی و ایرانی است کهدر ایران و برخی مناطق خاورمیانه رایج است. معنی کلمة تار در فارسی به معنی رشته است.
 
تنبور
تنبور، سازی است با دسته ‌ای بلند و کاسه ‌ای گلابی  شکل و اکثرا از چوب درخت توت ساخته می ‌شود.
 
دیوان
دیواناز دسته سازهای مضرابی است که یک ساز کُردی است. از
 
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشدبا این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.
param name="AutoStart" value="False">


مرغ سحر/ فایل آموزشی استاد عیسی
 
برخلاف هفته ی گذشته که اصلا دست به مهراز نزدم و نتونستم کلاس استاد عیسی برم این هفته خوب تمرین کردم و آخرین درس کتاب استاد عیسی تصنیف "مر
ای شب از رویای تو رنگین شده
سینه از عطر تواَم سنگین شده
ای به روی چشم من گسترده خویش
شادیَم بخشیده از اندوه بیش
همچو بارانی که شوید جسم خاک
هستیَم زآلودگی ها کرده پاک


ای تپش های تن سوزان من
آتشی در سایهٔ مژگان من
ای ز گندمزارها سرشارتر
ای ز زرین شاخه ها پر بارتر
ای در ِ بگشوده بر خورشیدها
در هجوم ِ ظلمتِ تردید ها
با تواَم دیگر ز دردی بیم نیست
هست اگر ، جز درد خوشبختیم نیست


این دل تنگ من و این بار نور ؟
هایهوی زندگی در قعر گور ؟


ای دو چشمانت چمن
بالین چگونه تشخیص داده می‌شود ?
ارائه دهندگان مراقبت‌های بهداشتی با بررسی پوست آن‌هایی که در معرض خطر قرار دارند , زخم را تشخیص می‌دهند . آن‌ها بر طبق ظاهر شان انجام می‌شوند .
زخم بستر چگونه درمان می‌شود ?
درمان اختصاصی زخم بس‌تر با شما توسط تیم مراقبت بهداشتی و تیم مراقبت زخم و براساس شدت شرایط مورد بحث قرار می‌گیرد . پس از شکسته شدن پوست , درمان ممکن است سخت‌تر باشد , و ممکن است شامل موارد زیر باشد : حذف فشار بر روی ناحیه متاثر از زخم با گ
تار بهتر است یا سه تار
بسیاری از علاقه مندان به موسیقی از تفاوت های جزیی تار و سه تار اطلاع ندارند و هنرآموز مبتدی در هنگام خرید تار یا خرید سه تار تردد دارد که کدام یک را انتخاب کند. تار و سه تار هر دو از دسته سازهای زهی زخمه ای (یا زهی مضرابی) به حساب می‌آیند، با این تفاوت که سه تار با ناخن (انگشت سبابه دست راست) نواخته می‌شود اما تار را بوسیله یک مضراب فلزی که بخش انتهایی آن از موم عسل طبیعی ساخته می‌شود (تا به تناسب راحتی دست نوازنده تغییر شک
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل الی ابا عبد الله الحسین (ع)
والی علی بن الحسین(ع)
والی  اولاد  الحسین  (ع)
والی اصحاب الحسین(ع)

 
شیعیان دیگر هوای نینوا دارد حسین                                روی دل با کاروان کربلا دارد حسین
از حریم کعبۀ جدّش به اشکی شست دست                     مروه پشت سر نهاد امّا صفا دارد حسین
                                                                      ...
بعد از اینش صحنه ها و پرده ها اشک است و خون              دل تماشا کن چه رنگین سینم
" بچه که بودم، سرنوشت هیچکدام از شخصیت های تاریخ مقدس به نظرم دردناک تر از سرنوشت نوح نمی آمد، به خاطر توفان که او را چهل روز در کشتی اش زندانی کرده بود. بعدها، اغلب بیمار بودم، و روزهای درازی را من نیز در «کشتی» می ماندم. آنگاه بود که دریافتم نوح نتوانسته بود هیچگاه دنیا را به آن خوبی ببیند که از کشتی دید، هرچند که تنگ و بسته بود و زمین در تاریکی فرو رفته ... "
در جستجوی زمان از دست رفته .. مارسل پروست .. 
.
.
پ.ن: این روزها زیاد می پرسند از من، که چه
آسان ترین ساز برای یادگیری
یادگیری موسیقی و نواختن یک ساز، همانطور که احتمالاً انتظار هم می رود، آسان نیست. برای اینکه در نواختن سازی به تسلط نسبی برسید، باید به فاکتورهای زیادی دقت کنید. اینکه شما به چه سازی علاقه دارید بسیار مهم است، همچنین باید مشخص کنید که چه مقدار میخواهید برای خرید ساز مورد علاقه تان هزینه کنید. پس ابتدا از قیمت های موجود آگاهی کامل پیدا کنید به عنوان مثال اگر به سنتور علاقه دارید قبل از خرید سنتور بودجه موردنظرتان را
اشعار حسین دهلوی
در این مطلب از سایت جسارت سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا حسین دهلوی برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
چشم تو شهر فرنگی ست که دیدن دارد حسین دهلوی
چشم تو شهر فرنگی ست که دیدن دارد
دیدمت خوب ، دلم حس پریدن دارد
حرف ها می زند از دور نگاهت با من
برق چشمان تو الحق که شنیدن دارد !
قاف امیدی و پاهای من دیوانه
در رسیدن به شما عزم دویدن دارد
گریه کم می کنم اما چشم هایم پی تو
مثل هر ابر دگر عشق چکید
با وجود دردی که توی تنش پیچیده بود میتونست کسی که اسمش رو صدا میزد و به سمتش میومد حس کنه. از یادآوری چند لحظه قبل لرزید و کمی نفس کشید تا بهتر بشه .بدن گرفته و خشکش رو تکون داد و شنیدن صدای استخون هاش لرزی به تنش انداختهمه چیز اینقدر سریع اتفاق افتاده بود که حتی خودش هم نمیدونست چطور الان توی این نقطه گیر افتاده.《در کوفتی رو باز کن》امروز چندمه چه ماهی بود؟احساس باختن میکرددر یک نگاه تار و خسته بازی تموم بود.اگه این فقط یه بازی بود میخواست دوب
 
زتار و پود هستی ام
بافته اند
پارچه ی کبود تو
 جنس مرا بریده اند
به قدمت
قواره ی وجود تو
پروو شدم
به هیبت وجلای آن قواره ات
اتو شدم
به داغی سرودن سرود تو
قیچی تقدیرمرا
جدا جدا نظاره کرد
آستری زدند مرا
گمان من
به سود تو
به سوزن وصال هم
دوخته اند
مرا به هم
افق شدم
ز زخمه های سوزنی
تا که شوم عمود تو
دکمه ی هستی مرا
به دست تو
نهاده اند
سبزشده  چراغ من
سرخ شده
صلابت حدود تو
جمال تو نهال من
آینه ای است بهر هم
شیشه ی من کمال تو
جیوه ی روزگار من
آین
از معدود روزهای عمرم که از وضوحش در خاطرم به آهستگی کاسته می‌شود یکی هم وقتی‌ست که جسورانه از آن دیوار کوتاه بالا رفتم و پریدم توی آن قبرستان متروک...
سال‌ها پیش، قبر ژنرال را از نزدیک دیده‌بودم. یک‌مقبره به شکل ابلیسک که صدوپنجاه سال قبل برای یک فرمانده‌ی انگلیسی ساخته‌بودند. و طی سالیان دورتادورش را چنان درخت و نخل کاشته‌بودند که حالا به پارک ژنرال معروف است. اما گورستان انگلیسی‌ها را هیچ‌وقت از نزدیک ندیده‌بودم. آن‌طرف شهر بود. و د
به نام خدا
سلام
میخوام این مطلبم رو مثل یک سوال مطرح کنم. اما هنوز معلوم نیست علامت سوالِ مذکور، قراره کجای مطلبم جا خوش کنه.
و اما....
جمعه برای بخشی از رسم و رسوماتِ باقیمانده از مراسم عروسی در روستاهای مازندران، به یک حمام عمومی رفتم. بله حمام عمومی. 
رسم بر این بود که دوستان داماد، داماد رو به حمام ببرند و به صورت نمایشی سر و صورتشو اصلاح کنند و بشورند و صافکاری های لازم رو انجام بِدَن و بعد تحویل خانواده ش بِدن تا رخت دومادی تنش کنن و بفرستن
 
 
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشدبا این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.



 
 
 
 
نمانده در دلم دگر توان دوری
چه سود از این سکوت و آه از این صبوری
تو ای طلوع آرزوی خفته در باد
بخوان مرا تو ای امید رفته از یاد
 
مگر میشود روز هنرمند بیاید و تو در خاطرم نیایی. هنر در انگش
 
 
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشدبا این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.



 
 
 
 
نمانده در دلم دگر توان دوری
چه سود از این سکوت و آه از این صبوری
تو ای طلوع آرزوی خفته در باد
بخوان مرا تو ای امید رفته از یاد
 
مگر میشود روز هنرمند بیاید و تو در خاطرم نیایی. هنر در انگش
دانلود آهنگ بهنام بانی فقط برو | کیفیت 320 و 128
هم اکنون برای شما کاربران جاز موزیک ترانه بسیار زیبای فقط برو از بهنام بانی همراه با متن و بهترین کیفیت فراهم شده
Download New Song By : Behnam Bani – Faghat Boro With Text And Direct Links In jazzMusic

متن آهنگ فقط برو بهنام بانی
»───♫♫●|●|●♫♫───«نپرس از حال و روز ـه من ، فقط برو … !نمون نشو پاسوز ـه من ، فقط برو … !برس به زندگیت ، به فکر من نباشازم که پرسیدن ، بگو دوسم نداشت … !»──|♫●|──«یکی دوتا نیست آخه درد ـه این دلم … !چیز
آذر عجیب است و مرموز. حداقل در تاریخ معاصر ما آذر ماه عجیبی است  هم از این رو که عمده قتل های زنجیره ای معروف در این ماه اتفاق افتاده است ، روز دانشجو در این ماه است و هم سالرزو تولد شاملو وبرآهنی (که برای من عزیز و قابل احترامند)در این ماه است.
ترافیک تولد هم در این ماه بالاست. حداقل برای من و در بین آشنایانم آذر ماهی مغرور و  ایده آلیست  فراوان هست.
اما این پست نه به تولدها که بیشتر به کشتارها تاکید دارد . به جریانی به اسم  قتل های زنجیره ای که 
خیلی اتفاقا افتاده و داره می افته و من منتظرم همه چیز تموم بشه بعد بیام اینجا یه پست بنویسم با عنوان آنچه گذشت
 
بلاگ هم قدرت خدا بالاخره پیشرفت کرد و دیگه شکلک  هم براحتی میشه گذاشت.
 
دیشب داشتیم با جنی رویدادهای دیروز رو تحلیل میکردیم تا اینکه رسیدیم به اونجا که برای چی روز اول ندیده و نشناخته اینقدر به من اعتماد کرده بود خلاصه ش اینکه از اینکه اینقدر تصادفی همه چیز خوب پیش رفته بود هر دو راضی بودیم و من بهش گفتم واسه چیزای این مدلی هست که
#انسان_شناسی#مهدی_رجبیان رو می شناسی؟!اون یه انسان تمام عیارهفرق بین "آدم" و "انسان" رو می دونی که؟! نمی دونی؟!خب ببین، دکتر #علی_شریعتی می گه "آدم یک بودن است و انسان یک شدن" و این یعنی انسان نمودی تکامل یافته تر و کامل از تر یه آدمه. آدم زندگی می کنه و نمی فهمه زیستن یعنی چی، انسان زندگی می کنه و زیستن رو از اعماق وجودش می فهمه. از یه آدم اگه بپرسی هوایی که تنفس می کنی از چه عناصری تشکیل شده؟ می گه حاجی ما رو گیر آوردی؟! اما اگه از یه انسان این سوال ر
مادر   
 
تاریخ و مناسبت ها همه و همه بهانه اند بهانه ی  هل هله به پا کردن برای داشته هایمان 
بهانه ی کنار گذاشتن کدورت ها 
بهانه ای برای اینکه ته دلمان بگردیم و تتمه ی محبت های مان را رو کنیم .
یه نفر عکس میذاره 
به نفر سوپرایز میکنه 
یه نفر دست می بوسه 
یه نفر خرما می بره 
یه نفر مهمونی میگیره 
و .....
 
و من هم ازین روز سهمم این شده که استاد به  عنوان تکلیف  گفته توی وبلاگ از مادر بنویسیم . 
 
بسم الله الرحمن رحیم 
تعریف من از ماادر گاهی به شدت بی
برام عجیب بود که تو چند هفته‌ی گذشته چندبار وضعیتم رو چک کرده، البته به هیچ کدومش واکنشی نشون نداد اما خب همین که وضعیتم رو چک می‌کرد می‌تونست قدم موثری باشه! 
داشتم بعد از چند وقت پروفایل‌ها و استاتوس‌های واتس‌آپم رو چک می‌کردم که رسیدم به پروفایلش، همون عکس همیشگی بود ولی استاتوسش عوض شده بود، نوشته "بیا دستم بگیر افتادم از پا، نزار جون بسپارم اینگونه تنها" به عکسش خیره شدم و چندین بار استاتوسش رو زمزمه کردم، اولش فقط اشک بود ولی کم‌
‍ درود همراهان گرامی#نقد_شعر #انجمن_ادبی_شعر_باران #مدیریت_برنامه :#جناب_فریدون_شایان_نیا#مورخ:۹۹/۱/۶چهارشنبه#ساعت_اجرا :(۲۲)♦️♦️♦️همینکه موی سیاهت دمی به شانه گرفتنگاهِ واژه گمانم نَمِ ترانه گرفتبه روی کاغذِ دفتر قلم چه می رقصیدحروف بی سر و ته، رنگِ شاعرانه گرفتشبیهِ بارش باران به قلبِ من باریدغزل شد و همه ابیاتِ عاشقانه گرفتعَنان نیشِ قلم را به هر طرف بردم،،نشد به جای دگر چون تو را نشانه گرفتاگر چه در غزلِ من هدف شدی اماهجومِ فاصله ه
تاریخچه موسیقی
تاریخ موسیقی شناختن مبدأ و منشأ موسیقی اهمیتِ بسیار دارد؛ زیرا کشف این نکته به شناسایی ماهیت موسیقی کمک بسیاری می‌کند، و به همین دلیل است که تاکنون دانشمندان و فلاسفه در این باره فرضیات متعددی ارائه کرده‌اند، که از میان آن‌ها هربرت اسپنسر، فریدریش نیچه، زیگموند فون هاوزگر، و یوهان گوتفرید فون هردر را باید نام برد.
در دوره‌های اخیر، دانشمندان و محققان، با تحقیق در احوال ملل ابتدایی وحشی و نیمه‌وحشی، طریق مطمئن‌تری برای
شعر در مورد زخم دل
در این مطلب از سایت جسارت سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد زخم دل برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
تیر غم دنیا به دل ما نرسد
زخم دل عاشق از کمانی دگرست
این ره تو به زهد و علم نتوانی یافت
گنج غم عشق را نشانی دگرست
از قول و غزل سایه چه خواهی دانست
خاموش که عشق را زبانی دگرست
شعر در مورد زخم دل
من زخم های بی نظیری به تن دارم
اما تو مهربان ترینشان بودی
عمیق ترینشان….عزیز ترینشان…
زن و شوهر
حامد:می گوید زن می خواهم
احمد:زن میخواهد
پریسا:میگوید شوهر میخواهم
فرشته:شوهر میخواهد
 
احمد :حامد من که دوست ندارم دانشگاه برم ،برم که
چی؟ من زن می خوام دیگه حوصله درس رو ندارم

حامد:موافقم زن پول میخواد نه
علم

ساعت 21:30
حامد طی پیامی به آیدی کریم:
کریم این فیلتر شکنه که داده بودی از کار افتاده یه
چیز درست حسابی معرفی کن پسر
کریم:خودمم لنگم،کاش آمریکا به فکر بیفته یه چیز
حسابی طراحی بکنه، کسی که به فکر ما نیست.
ساعت 10:12 حامد به محض بیدا
ا- گفته بودم سر و کله زدن با یک عده از پیرمرد پیرزن ها چقدررر سخته؟ اونهایی که بزرگ خانواده ان و همیشه حرف حرف خودشون بوده حتی اگه اشتباه بوده! من تا حالا با کلی ازین افراد محترم برخورد داشتم. مرد مو سفید و بسیار درشت هیکل بود. نشست و دندون نیش بالاش کمی لقش رو نشون داد: اینو واسم بکش! - دهنتون رو باز کنین حاج آقا بقیه دندون هاتون رو ببینم. یک دفعه صداش رو بالا برد: نهههه فقط و فقط همینو بکش. نگاه کن بهش. اشتباه نکشی مثل یه دکتره که قبلا بهش فلان دند
همه زنان و مردان را فرا می خوانیم که:"- شفقت را به مرکز اخلاق و دین بازگردانند.- به این اصل باستانی بازگردند که هرگونه تفسیر از متن مقدس که موجبات خشونت و نفرت و حقارت را پدید آورد، نامشروع و غیر مجاز است.- مطمئن شوند که درباره دیگر سنت ها و ادیان و فرهنگ ها اطلاعاتی صحیح و آمیخته با احترام در اختیار جوانان قرار می گیرد.- بازتصدیق تنوع دینی و فرهنگی مثبت را تشویق کنند.- همدلی آگاهانه با مصائب تمام انسان ها را، حتی آنان را که دشمن خویش می شمارند، پ
اپیزود داوود، شهروز براری صیقلانی
داوود هفت سال داشت که یکروز سرد و مه آلود در اواسط آ ذر ماه سال ۷۳ از خواب برخواست تا مثل همیشه به مدرسه برود اما روزگارش دستخوش حادثه شده بود و او هرچه جست دیگر هرگز نتوانست مادرش را بیابد...
بچه موشی از عمق سوراخِ دیوار ظهور کرده و لحظه‌ای بعد با قدمهای تند و تیز ناپدید میشود.
جوجه کلاغ عجول قصه از شوق پرواز بود که چندی پیش لانه اش را ترک کرد به امید پرواز تا اوج آسمان اما بعد از سقوط ناباورانه اش از لانه اش د
  
 داوود هفت سال داشت که یکروز سرد و مه آلود در اواسط آ ذر ماه سال ۷۳ از خواب برخواست تا مثل همیشه به مدرسه برود اما روزگارش دستخوش حادثه شده بود و او هرچه جست دیگر هرگز نتوانست مادرش را بیابد...
   سی تقویم بعد....
[] درون پارک محتشم روی نیمکت چوبی ، پسرکی خسته از خستگیاش ، درمانده از دلبستگیاش ، درون دفترچه ی دلنویسش مینویسد ؛ 
نیست که نیست ,مادر گویی قطره ی آبی گشته و رفته زیر زمین ، در امتداد بیست تقویم دم به دم در هر قدم نامش برده ام . من بدنبال
اپیزود داوود، شهروز براری صیقلانی
داوود هفت سال داشت که یکروز سرد و مه آلود در اواسط آ ذر ماه سال ۷۳ از خواب برخواست تا مثل همیشه به مدرسه برود اما روزگارش دستخوش حادثه شده بود و او هرچه جست دیگر هرگز نتوانست مادرش را بیابد...
بچه موشی از عمق سوراخِ دیوار ظهور کرده و لحظه‌ای بعد با قدمهای تند و تیز ناپدید میشود.
جوجه کلاغ عجول قصه از شوق پرواز بود که چندی پیش لانه اش را ترک کرد به امید پرواز تا اوج آسمان اما بعد از سقوط ناباورانه اش از لانه اش د

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها